کد مطلب:321175 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:290

خوابهای پی در پی
شب هنگام كه تمام قصر در آرامش و سكوت غوطه ور و عروس در حالت رویائی بود پیغمبر اسلام محمد صلی الله را خواب می بیند است كه رو به یشوعا نمود كه دخترت را باید
به عقد فرزندزاده من امام حسن عسكری درآوری.

این خواب به حدی شیرین بود كه مدت دو هفته از ذهن او خارج نمی گردید تا شب چهاردهم پس از خواب اولی مجددا سید زنان عالم فاطمه زهرا (ص) را با حضرت مریم یك جا به خواب می بیند.

حضرت مریم در خواب به عروس می گوید این حضرت فاطمه مادر بزرگ امام حسن عسكری است.

اما عروس كه مرتب امام حسن عسكری را در خواب می دید كه جوانی زیبا روی است و به او اظهار علاقه می نماید فوری می گوید من در حرارت عشق فرزندزاده ات می سوزم، حضرت زهرا می گوید تا تو در دین مسیح هستی ازدواج و وصلت غیر ممكن است فوری می گوید چه كنم حضرت فاطمه فرمودند كلمه تشهد را به زبان بیاور و به او یاد می دهند و فوری جمله تشهد را زبان جاری می نماید.

(اشهد ان لا اله الا الله) یعنی شهادت می دهم كه خدائی جز او نیست (محمد، رسول الله علی ولی الله) یعنی محمد
رسول خداست و علی ولی خدا می باشد و وصی اوست و در خواب نام او را نرجس یا نرگس می گذارد كه مادر حضرت صاحب الزمان (ص) است. شب بعد فرا می رسد دوباره قیافه زیبای امام حسن عسكری (ص) را در خواب می بیند و در نهایت شدت عشق خود را در خواب به آن جوان كه امام یازدهم ماست ابراز می دارد.

حضرت اظهار می كند چون تو در دین مسیح بوده ای دیگر به دیدنت نیامدم بعد از این هر شب تو را ملاقات خواهم نمود.

نرگس خاتون نقل می كند یكی از شب ها به امید دیدار او خوابیدم تا خوابش ببینم اتفاقا نیمه های شب به خوابم آمد و با شتاب تمام جملاتی كه آماده كرده بودم بیان نمودم كه چگونه تو را در بیداری ملاقات می نمایم. حضرت فرمودند هنگامی كه قیصر پدرت با مسلمانان بجنگد تو خود را مخفیانه داخل سپاه و جزو كنیزكان نما. در این جنگ شكست نصیب رومیان و پیروزی نصیب اسلام می شود و تو جزء كنیزان اسیر خواهی شد آن وقت من تو را ملاقات خواهم نمود و ترتیب كار داده خواهد شد.